كشتي نجات
حسين جان چهارده قرن از شهادتت مي گذرد
اما همچنان جوانان ما به تو مي انديشند
و به تو توسل مي كنند
و مانند تو بي سر شهيد مي شوند
اي كشتي نجات اي چراغ هدايت
اشفع لنا عندالله
حسين جان چهارده قرن از شهادتت مي گذرد
اما همچنان جوانان ما به تو مي انديشند
و به تو توسل مي كنند
و مانند تو بي سر شهيد مي شوند
اي كشتي نجات اي چراغ هدايت
اشفع لنا عندالله
طب الرضا:
یکی از آثار ارزشمند امام رضا می باشد که امام این اثر را به درخواست مامون نگاشت. مامون با وجود اینکه بزرگترین پزشکان جهان را برای طبابت در دربار خود گرد آورده بود، اما از آنجا که اطلاع داشت منبع علم امام به علم پیامبر متصل است، تقاضا کرد امام برای حفظ سلامتی و دوری از بیماری ها دستوراتی بدهند. حضرت آنچه خود تجربه داشت و به مرور زمان یافته بود و آنچه از ائمهی پیشین به ایشان رسیده بود، در رساله ای نگاشت و به مامون داد. مامون که به ارزش این اثر پی برده بود، دستور داد آن را با آب طلا نوشتند و از آن رو به رسالهی ذهبیه معروف گشت. از جمله مواردی که امام رضا در این اثر به آن توجه داشته اند، توجه به اقسام خواب، فوائد هر یک از اعضا، مواقع غذا خوردن و ترتیب آن و همچنین اشاره به استفاده از مواد غذایی گوناگون برحسب فصول مختلف سال است، امروزه این اثر به نام طب الرضا به چاپ می رسد.
مسند الرضا:
این کتاب شامل شرح حال امام رضا (ع)، همراه 2340 حدیث از ایشان است که بخش اعظم حدیث های حضرت را در بردارد و شامل حدیث های صحیح، موثق، حسن، ضعیف و متروک می باشد.
صحیفه الرضا:
نام یکی از آثار قلمی یا تقریرات امام رضا (ع) و از ذخایر گرانبهای خاندان نبوت و گنجینه علم و دانش اهل بیت است. این صحیفه از معتبرترین اسناد خاندان علوی است که امام رضا (ع) از پدران خود نقل کرده و با این اسناد، علوم و معارف الهی را تعلیم فرموده اند.
فقه الرضا:
یکی از آثار امام رضا (ع) که کتابی در فقه است و سند علمای بزرگ شیعه مانند شیخ صدوق، سید رضی، شیخ مفید و…. بوده است. این کتاب را حضرت برای محمد بن سکین نوشته و اصل این سند که با رسم الخط امام به خط کوفی نوشته شده، وجود دارد و میرزا محمد صاحب رجال کبیر از آن نسخه ای برداشته است.
اختلافات سیاسی و کشمکش های بنی امیه و بنی العباس نسیم رحمتی بود که یکباره وزیدن گرفت و باقرالعلوم و پس از او امام صادق - علیهما السلام - با استفاده از موقعیت به دست آمده به ترسیم چهره روشن آیین پرداختند و با بیان اخبار و احادیث فراوان انحرافات را پیراستند و مردم را از گمراهی نجات بخشودند. به گونه ای که مسلمانان و به ویژه شیعه امامیه در فکر و عقیده بر این دو امام و خصوصا امام صادق اعتماد کرده، بخش عمده ای از دانش اهلبیت به وسیله آنان گسترش یافت. امام صادق با گسترش حوزه علمی خویش دین را زنده کرد و جانی تازه در کالبد بی رمق دین دمید.
شیخ مفید - علیه الرحمة - می نویسد:
«آن قدر مردمان از دانش حضرت نقل کرده اند که به تمام شهرها منتشر گشته و کران تا کران جهان را فرا گرفته است و از احدی از علمای اهل بیت این مقدار احادیث نقل نشده، به اندازه ای که از آن جناب نقل شده است. اصحاب حدیث، راویان آن جناب را با اختلاف آراء و مذاهبشان گردآورده و عددشان به چهار هزار تن رسیده و آنقدر نشانه های آشکار بر امامت آن حضرت ظاهر شده که دلها را روشن کرده و زبان مخالفین را از ایراد شبه لال گردانده است. ویژه نامه شهادت امام جعفر صادق علیه السلام / برگرفته از سايت حوزه نت
نخستین و مهمترین بحثهای او با امام ششم(ع) درباره پروردگار بوده است. در ایام حج، هنگامی که ابن ابی العوجا، امام صادق(ع)، ابن مقفع و فرد دیگری در مسجدالحرام نشسته بودند و ابن مقفع از دانش امام صادق(ع) سخن گفت، ابن ابی العوجا برای این که اثبات کند ابن مقفع نادرست میگوید و جعفر بن محمد(ع) دارای آن عظمت علمی که ابن مقفع میپندارد، نیست، تصمیم گرفت با امام بحث کند و ایشان را بیازماید، برای همین به نزد امام آمد و این صحبتها در روزهای بعد نیز ادامه یافت. سؤال ابن ابی العوجا از امام این بود که اگر خدایی هست چرا بیواسطه، خود را به مردم نشان نمیدهد و آنها را به پرستش خود نمیخواند تا حتی دو نفر از مردم با هم اختلاف نکنند؟ امام(ع) با ایراد به این دیدگاه، فرمودند: قدرت خداوند در طبیعت نمایان است و ابن ابی العوجا با مراجعه به خویش قدرت او را خواهد یافت و در به وجود آمدن، مرگ، پیری، شادی، خشم و حالتهای دیگر، وجود او دیده میشود.
روز دیگر ابن ابی العوجا به مجلس امام آمد، این بار امام با تشویق او به سؤال فرمودند: من درِ پرسش را به روی تو باز میکنم و از او خواستند که بیان کند اگر ساخته شده بود، چگونه بود؟ وی با ذکر ویژگیهای مصنوعات (ساخته شدهها)، به ابعاد دراز، پهن، گرد و… اشاره میکند. امام میفرماید: اگر برای مصنوع، صفتی جز اینها ندانی، باید خودت را هم مصنوع بدانی، زیرا همین ویژگیها در وجود تو نیز دیده میشود.
نکته جالب توجه، روش امام(ع) در بحث است؛ آنجا که ابن ابی العوجا میگوید که این سؤال را هیچ کس پیش از تو نپرسیده و کسی بعد از تو هم نخواهد پرسید. امام میفرماید: فرضاً بدانی در گذشته از تو نپرسیده، از کجا میدانی که در آینده هم نمیپرسند. ایشان با این سخن، کوته فکریها و پیشداوریهای نادرست که بسیاری از مردم به آن گرفتارند، محکوم میکند. در اینجا امام(ع) با استفاده از تمثیل در استدلال خود، مطالب را به صورت تجربی تبیین میفرماید: بگو بدانم اگر تو کیسه جواهری داشته باشی؛ در حالی که جواهر را ندیده و نمیشناسی و کسی بگوید در کیسه تو اشرفی است و تو بگویی نیست و او بگوید اشرفی را برای من تعریف کن و تو اوصاف آن را ندانی، آیا تو میتوانی ندانسته بگویی اشرفی در کیسه نیست؟ گفت: نه. امام فرمود که وسعت جهان هستی از کیسه جواهر بزرگتر است شاید در این جهان مصنوعی باشد، تو که صفت مصنوع و غیرمصنوع را نمیدانی، چگونه میتوانی وجود آن را انکار کنی؟
ادامه بحث در روز سوم مطرح شد. این بار ابن ابی العوجا از امام پرسید: دلیل بر حدوث اجسام چیست؟ ظاهراً مقصود او بحث مشهور «حدوث و قِدَم» ماده بود که بحثهای دامنهداری بین دانشمندان طبیعی و علمای مسلمان به وجود آورده بود. امام(ع) دلیل حدوث اجسام را تغییر شکل، بزرگ و کوچک شدن، و انتقال آنها به حالت دیگر ذکر کردند، زیرا اگر جسمی قدیم باشد، نابود و متغیر نمیشود و دو صفت ازلی و عدم با حدوث قِدَم با هم در یک چیز جمع نمیگردد. عبدالکریم فرض را بر این میگذارد که اگر اجسام همه به کوچکی خود باقی بمانند، چگونه به حدوث آنها استدلال میکنی؟ امام در این جا بر توجه به واقعیت تأکید میکنند و این که فرض خیالی درست نیست، زیرا بحث ما درباره همین جهان موجود است نه جهان دیگر. اگر این جهان را برداریم و جهان دیگری جای آن بگذاریم، این جهان نابود شده و همین نابود شدن و به وجود آمدن جهان دیگر، دلالت بر حدوث دارد. البته در آن حالت هم امام پاسخ او را میدهد.