قصه زندگي فاطمه خانم و من
سيده فاطمه خانم زن نابينايي بود كه در همسايگي خانه ما زندگي مي كرد. او زن مومن و باخدايي بود به حدي كه نابينايي اش باعث نشده بود هيچ وقت از ياد خدا غافل شود. او هميشه مي گفت كرور كرور خدا را شكر! همسرش علي ميرزا پيرمرد غرغروي بود كه بعضي وقتها باعث مي… بیشتر »